زن در قرآن-زنان اسوه
زنان اسوه در قرآن
نویسنده : حسین رحیمی قصص قرآنی از منابع عظیم تربیتی محسوب میگردد.
در این مقاله سعی شده که با اهتمام به مقوله تربیت به داستان حضرت مریم علیهاالسلام در قرآن کریم نگریسته شود. در این نوشتار با روش جدیدی به استخراج اهداف تربیتی پرداخته شده است.
این مقاله ضمن واژهشناسی قصص و تربیت به اهدافی چون معرفی اسوههای حسنه، اعمال و افعال مخلصان، مواجهه فرشتگان با برگزیدگان، تواضع در عبادت، حکمت یک نعمت و... به رشته تحریر در آمده است. 1 ـ پیشدرآمد
تلألؤ خورشید پرفروغ عفاف در خانه کوچک عمران ساطع شد تا پرده زمخت ظلمانی اعصار را در هم نوردد، در آن بیت، اسوه عفاف و قانتات(1) از دامن حنِّه پاکدامن پا به منصّه ظهور نهاد.
او در متانت و نجابت، عفت و پاکدامنی، زبان زد خاص و عام زمانه گشت.
زمانی که جهل و خرافهپرستی جایگزین خداپرستی گردد و خداوندگاران زمینی نگذارند مردم خدای حقیقی را ببینند و فطرت خاکیان به انحاء مختلف جهت پیوستن به افلاکیان معطّل بماند، نیاز به الگو و اسوه بیش از همیشه خودنمایی میکند.
آن هم اسوهای که اسوه آفرین باشد. او کسی نیست جز دختر عمران که سرآمد زنان عصر خویش است. آن بانو در میان اقوام و مللی زیست که عوام و خواص آن قوم «دلی دارند و دلداری ندارند»!
لیک عنایت و مدد فیض روح القُدُس، از بهر دلداری آن قوم، جز عیسی مسیح علیهالسلام کسی نیست. مسیحا علیهالسلام واژه با مسما و حیاتآفرینی است که بر شریانهای بیرمق، دمیدن گرفت تا قلوب به سکون گرائیده را با تلنگری به خلجان وا دارد.
آن چه در این کتابت بدان اشارتی خواهم نمود بر مبنای اهداف تربیتی آن «محدثه صدیقه» است. 2 ـ معانی واژگان:
«اهداف»، «تربیت»، «قصص»،
در ادبیات عرب اهداف جمع مکسر هدف است و هدف یعنی امری ارزشمند و موردپسند عقل که به فعالیتهای آدمی جهت و وحدت میبخشد. بدین سبب انسانهای سلیم النفس و عاقل امور سخیف را به عنوان هدف انتخاب نمیکنند.(2)
افلاطون (427 ـ 346 ق.م) در رساله نوامیس خویش در مورد «تربیت» میگوید:
«منظور من از تربیت (پائیدیا)(3) فضیلتی است که در آغاز کودک کسب میکند این تربیت عبارت از تشکیل عادتهای نیک و ابتداییترین احساسات، یعنی «لذت و مهر و الم و کینه» به صورتی است که خودبخود با عقل که بعد از آن در کودک پدید میآید هماهنگ گردد.»(4)
و همچنین تعلیم را نوعی تذکار میداند.
تعلیم و تربیت از دیدگاه اگوستین قدیس(5) (354 ـ 430 م):
«تعلیم و تربیت عملی است که هدف آن کمک به انسان برای نیل به خشنودی و سعادت جاودانی(6) از طریق کسب حقیقت در حد توانایی است.»(7) تربیت از دیدگاه روانشناسان:
در روانشناسی معمولاً بین واژه آموزش و تربیت (تعلیم و تربیت) تمایز آشکاری دیده نمیشود. در روانشناسی به کلّیه برنامههای از پیش تعیین شده معلم که به قصد ایجاد یادگیری در یادگیرنده (متربی) طرح میشود مفهوم آموزش اطلاق میشود.
و به نوعی تربیت نیز به کلیه آموزشها و برنامههایی اطلاق میشود که به انسان در رشد همه جانبه ابعاد وجودی او (از جنبه جسمانی، روانی، عاطفی، اخلاقی، مذهبی، اجتماعی و...) کمک میکنند.
و هدف تربیت اولاً رشد همه جانبه ابعاد وجودی انسان و شکوفا کردن استعدادهای نهفته او، ثانیا آماده کردن انسان برای زندگی اجتماعی و جمعی، ثالثا ایجاد سازگاری و تقویت سازگاری انسان در مقابله با مشکلات زندگی است.(8) تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام:
«تعلیم و تربیت اسلامی در مجموع به نوعی نظریه رشد نیز قائل است:
«اما رشد از دیدگاه تعلیم و تربیت اسلامی نه مانند رشدی است که گل و گیاه میکنند (طبق نظریه فروبل) و نه رشدی است که تابع مصرف بازسازی تجربه باشد (طبق دیدگاه جان دیوئی) بلکه رشدی است در جهت اهدافی متعالی، رشدی است که در نتیجه فعل اختیاری و انتخابی انسان حاصل میشود، رشدی است که در جهت کمال حقیقی صورت میگیرد و کمال حقیقی انسان این است که انسان به خالق خود نزدیک شود.»(9)
حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در دعای عرفه میفرمایند:
ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ ما الذی فَقَد مَنْ وَجَدَکَ
«چه یافت آن کس که ترا گم کرد؟ و چه گم کرد آن کس که ترا یافت؟»
به دریا بنگرم دریا ته وینم «به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
نشان از قامت رعنا ته وینم»(10) به هر جا بنگرم کوه و در و دشت معنای قصص
اهل لغت در معنای «قصص» گفتهاند که به معانی: «قصّه» و «داستان»، «اخباری که پیگیری و بازگو میشود»(11)، «پیجویی و دنبال کردن امر»(12)، «دنبال کردن اثر چیزی»(13)، «خبر و سرگذشت»(14) آمده است.
در اصطلاح: قصّه در متون کهن مفهومی عام و فراگیر داشته است.
جمال میرصادقی مینویسد:
«من اصطلاح قصّه را به هر آنچه در ادبیات قدیم داشتهایم و از آنها به عنوان افسانه، حکایت، سرگذشت و... یاد میشده است، اطلاق کردهام»(15)
(سوره آلعمران آیات 34 ـ 33)
اِنَّ اللّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحا وَ آلَ اِبراهِیمَ وَ آل عِمران عَلَی الْعالمین، ذُریة بَعْضُها مِنْ بَعضٍ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیم.
«خداوند متعال آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر عالمیان برگزید، اینان نسلی هستند که اول و آخرشان یکی و از یک سنخ هستند و خدا شنوا و داناست.» 3 ـ انتخاب انحصاری
اصطفاء(16) از میان خاندانی صورت پذیرفت که خداوند آنان را بر جهانیان برتری داد و انتخاب خدا منحصرا برای پاکان و صالحان است.
مالک الملک و برحمن الرحیم «گفت نه واللّه و باللّه العظیم
نی بحاجت بل به فضل کبریا آن خدائی کو فرستاد و انبیاء
آفرید او شهسواران جلیل آن خداوندی که از خاک ذلیل
بگذارنید از تک افلاکیان»(17) پاکشان کرد از مزاج خاکیان 3 ـ 1 ـ اصطفای آدم علیهالسلام
الف) اوّلین خلیفه از میان نوع بشر (بقره / 30)(18)
ب) اوّلین افتتاح باب توبه از او (طه / 122)(19)
ج) اوّلین تشریع دین برای او (طه / 123)(20) 3 ـ 2 ـ اصطفای نوح علیهالسلام
الف) اوّلین پیامبر از پیامبران اولوالعزم دارای کتاب و شریعت (بقره / 213)(21)
ب) پدر ثانی نوع بشر (صافات / 79)(22) 3 ـ 3 ـ اصطفای آل ابراهیم علیهالسلام (23)
الف) اسحاق علیهالسلام و انبیائی که از ذریه آن جناب در بنی اسرائیلند.
ب) اسماعیل علیهالسلام و برگزیدگان از ذریه آن بزرگ از جمله سرور کائنات حضرت ختمی مرتبت محمّدبن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اولیایی که از ذُریّه آن جناب میباشند.
بنابراین مـراد، پاکان و معصومین از آن دودمان است.
نکته
گزینش و انتخاب جمعی از انبیاء نفی سایر انبیاء نیست زیرا اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند.
«وَ کُلاً فَضَّلْنا عَلَی الْعالمینَ»
«و همه را بر جهانیان برتری دادیم»(24)
«وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ الْنَّبیّینَ عَلی بَعْضٍ»
«ما برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادهایم»(25) 3 ـ 4 ـ اصطفای آل عمران
الف) خاندان عمران پدر حضرت مریم علیهاالسلام .
ب) پدر حضرت موسی علیهالسلام که یکی از ذُریه حضرت ابراهیم علیهالسلام است.
بنابراین به ضرس قاطع میتوان گفت «آل عمران» حضرت مریم علیهاالسلام و عیسی علیهالسلام یا آن دو با همسر عمران میباشند. و کلمه «مَرْیَمَ ابْنَةَ عِمْرانَ» مکرر در قرآن کریم آمده است. آنچه در قرآن و تفاسیر متعدد بیان شده؛ عمران به عنوان پدر موسی علیهالسلام متعین نیست.
چرا چنین انتخابی صورت گرفت؟!
اولاً ـ آنان همانند هم میباشند در گفتار و تسلیم دلها به حق.
ثانیا ـ به جهت اعمال و افعال نیکشان مستحق موهبت اصطفای حضرت حقند.
ثالثا ـ عدم انقطاع سلسله اصطفا و اتصال آن در همه جا.
(سوره آل عمران آیه 35)
اِذْ قالَتِ امْرَاتُ عِمْرانَ رَبّ اِنّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی بَطْنی مُحرّرا فَتَقَبَّلْ مِنّی اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ العَلیمُ.
«به یاد آر زمانی را که همسر عمران گفت پروردگارا من نذر کردهام که آن چه در رحم دارم محرر یعنی خالص خدمتکار تو باشد از من قبول کن که تنها توئی شنوای دانا» 4 ـ گرامیترین نذر
نذر کننده، امر یا امور غیر واجبی را بر خویش واجب میگرداند که پس از تحقق آن، ادای تکلیف حجت شرعی است. و نذر قبل از اسلام هم در ادیان و فرق مختلف مطابق آئینشان وجود داشت. معنویت و معرفت یک زن (حنِّه) به جایی مـیرسد که عزیزترین موجـود خود را نذر خانه خدا میکند و آن هم مورد پذیرش و قبول درگاه حق میگردد.
شعور یک زن تا حدی است که تسلیم همه جانبه در مقابل خداوند را به فال نیک میگیرد.
بنمای رهی که ره نماینده تویی بگشای دری که در گشاینده تویی
کایشان همه فانیند و پاینده تویی(26) من دست به هیچ دستگیری ندهم 4 ـ 1 ـ حنِّه کیست؟
او مادر مریم علیهاالسلام و همسر عمران است، آن چه از برخی روایات بر میآید عمران یکی از پیامبرانی بود که به او وحی میشد. سالها از عمر حنِّه سپری گشت اما دارای فرزند نشد.
آن گاه با اخلاص، به پروردگار عالم توجه کرد و نذر کرد که اگر خداوند به او فرزندی عنایت کند، آن را خادم و خدمتگزار بیتالمقدس قرار دهد. «این نذر بیانگر آن است که قلب حنِّه آن چنان سرشار از ایمان، صداقت، اخلاص و پاکی نسبت به خدا بود که عزیزترین کَس و یگانه فرزندش را به خدا نذر کرد.»(27)
خداوند دعای آن بانو را مستجاب نمود و مریم مقدس را به او عنایت فرمود. در این خصوص آیات شریفه (37 ـ 36 ـ 35) سوره آل عمران در وصف حضرت حنِّه (رضیاللّه عنه) نازل شد که نمایانگر عفت و نجابت زایدالوصف مادر مریم است. ایمان و تصدیق باور قلبی او، گفتمان صادقانه حنِّه با خالق خویش و خلوص نیت و پاکی درون او سبب شد تا خداوند فرزند جاودانهای نصیب او گرداند.
هر چند نیت درونی او که نذر کرد، پسر بود، لکن پس از آن که به اراده و حکمت خداوند پی برد، تسلیم بیقید و شرط مشیت خالق گردید. یعنی هر چه را او بپسندد من نیز میپسندم.
یکی وصل و یکی هجران پسنند «یکی درد و یکی درمان پسندد
پسندم آن چه را جانان پسندد»(28) من از درمان و درد و وصل و هجران 4 ـ 2 ـ اخلاص چیست؟
حکیم الهی، خواجه عبداله انصاری قدسسره میفرماید:
«الاخلاص تصفیه العمل من کلّ شوب»
(اخلاص یعنی صاف نمودن عمل از هر خلطی)
و این اعم است از آن چه شوب به رضای خود داشته باشد یا شوب به رضای مخلوقات دیگری.
خداوند در خصوص اخلاص و نیت درون افراد میفرماید:
«لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً»(29)
«خداوند امتحان میکند شما را تا کدامیک نیکوکارترید در عمل»
موفقیت حنِّه در آزمون الهی اخلاص صادقه و نیت عمل او بود که پروردگار عالم به او کوثری هدیه فرمود، تا جهانیان را از غفلت و معاندت برهاند.
(سوره آلعمران آیه 36)
فَلَمّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ اِنّی وَضَعْتُهُا اُنْثی واللّهُ اَعْلمُ بما وَضَعَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالاُنثی وَ اِنّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ اِنّی اُعیذُها بکَ وَ ذُریَّتَها من الشَّیْطان الرَّجیم.
«همین که وضع حمل کرد گفت پروردگار من او را دختر زاییدم (و خدا از خود او بهتر میدانست که چه زاییده) و معلوم است که برای خدمتگزار معبد تو پسر چون دختر نیست و من او را «مریم»(30) نام نهادم و من او را و نسل او را از شیطان رجیم به تو پناهدادم». 5 ـ نعمت فرزند و جایگاه او
مفاهیمی که از آیه شریفه استنباط میگردد از این قرار است:
الف) دختر در دستیابی به کمال معنوی و شخصیتی خویش نقص ندارد.
ب) انتخاب نام نیکو برای فرزند از سوی والدین فرض است.
ج) پناه به خدا برای خود و دیگران از وساوس شیاطین جن و انسان لازم است.
د) تربیت فرزند با عنایت و اتکاء به خداوند که مربی حقیقی همه متربیان است انجام میپذیرد.
ر) دعای والدین در حق فرزند مستجاب است. آن گونه که از مادر مریم علیهاالسلام پذیرفته شد.
(سوره آل عمران آیه 37)
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بقبوُلٍ حَسَنٍ وَ اَنْبَتَها نَباتا حَسَنا وَ کَفَّلَها زَکَریّا کُلَّما دَخلَ عَلَیْها زَکَریّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ انّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِاللّهِ اِنّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بغَیْرحِسابٍ.
«پروردگارش دختر را قبول کرد آن هم به نیکوترین وجه و او را پرورش داد آن هم بهترین پرورش و زکریا را کفیل او کرد که هر وقت در محراب او بر او وارد میشد، رزقی مخصوص نزد او میدید، میپرسید: ای مریم این رزق از ناحیه چه کسی برایت آوردهاند؟ میگفت این رزق از سوی خدا است، آری خدا به هر کس که بخواهد بیحساب رزق میدهد.» 6 ـ اعمال و افعال مخلصان
نـکاتی را که از آیـه شریفه میآموزیم بدین قرار است:
الف) اعمال پاکان و مخلصان به نیکوترین وجه آن مورد پذیرش حضرت حق است.
ب) برای تربیت و سرپرستی او (مریم علیهاالسلام ) تکلیف بر عهده یک پیامبر خدا (زکریا) نهاده شد.
ج) اعمال و افعال شگفتآورش در محراب عبادت نتیجه تعهد و تعبد زاهدانه او بود.
د) با عنایت و الطاف خداوند عبادت خالصانه و خاضعانه یک زن سبب افزونی رزق است.
که طبق گر دور نبود از طبق «تو توهم میکنی از قرب حق
صد کرامت دارد و کار و کیا این نمیبینی که قرب اولیا
موم در دستت چو آهن میبود آهن از داود مومی میشود
قرب و می عشق دارند این کرام»(31) قرب خلق و رزق بر جمله عام
(سوره آل عمران آیات 41 ـ 40 ـ 39 ـ 38)
هُنا لِکَ دَعا زَکَریّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیّهً طَیِّبَةً اِنَّکَ سَمیعُ الْدُّعاء
فنادَتْهُ الْمَلائِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصِّلِی فِی الْمِحْرابِ اَنّ اللّهَ یُبَشَّرُکَ بیَحْیی مُصَدِّقا بکَلمَهٍ مِنَ اللّهِ وَ سَیَّدا وَ حَصُورا وَ نبیّا مِنَ الصّالِحین.
قالَ رَبّ اَنّی یَکُونُ لی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِی الْکِبَرُ وَ امْرَاتی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ ما یَشآء.
قالَ رَبِّ اجْعَلْ لی آیَة قالَ آیَتُکَ الاّ تُکَلِّمَ النّاسَ ثلثهَ اَیّام الاّ رَمْزا و اذْکُرْ رَبَّکَ کَثیراً وَ سَبِّح بالْعَشّی وَالاِبْکار.
«این جا بود که زکریا پروردگارش را به دعا خواند و گفت پروردگارا، ای آن که مستجاب کننده دعاهائی، مرا فرزندی پاک عطا فرما.
ملائکه خطابش کردند و در حالی که او در محراب نماز میخواند، گفتند: خدای تعالی تو را به یحیی مژده میدهد، فرزندی که تصدیق کننده کلمهای از خدا است (یعنی عیسی علیهالسلام ) سیّدی است که زن نمیگیرد، و پیامبری از صالحان است.
زکریا گفت چگونه مرا فرزندی خواهد شد با اینکه عمرم به نهایت رسیده و همچنین عمر همسرم، علاوه بر این که او در جوانی هم نازا بود خداوند هر چه را اراده کند انجام دهد.
عرضه داشت پروردگارا برای من نشانه قرار ده، گفت: نشانه تو آنست که سه روز جز با اشاره با مردمان سخن نگوئی(32) و بسیار به یاد خدا باش و شامگاه و بامداد به تسبیح او بپردازد.» 7 ـ دعای مخلصانه مستجاب است
آن دم که آدمی زنگار دورن خویش را به آب دیده بسفت، جلاء و شفافیت درون سبب معراج معنوی است. این گونه قصصها پند و اندرزی است برای حمّالان و زر و وبالی که لختی به خود آیند و با خدای خویش آشتی کنند.
آیات شریفه اشاراتی دارند به این که:
الف) طلب «دعا»(33) برای فرزند با فطرت آدمیان عجین است حتی پیامبر خدا هم از این قاعده مستثنی نیست.
ب) دعا در محراب عبادت با حال و رقت قلب سبب افزونی استجابت دعاست.
ج) مژده خالق تحقق یافت، آن هم یحیی علیهالسلام که مؤید و مصدق مسیحاست.
د) امید تنها فصل بیخزان زکریا به ثمر نشست و اراده لایزال الهی تحقق پذیرفت.
ه••) در همه حال و هر زمان و مکانی به یاد خدا بودن موجب آرامش دلهاست.
بنابراین اهمیت یاد خدا از کسی پوشیده نیست.
«یا ایُهَا الَّذِینَ امَنوُا اذْکُروُا اللّهَ ذِکْراً کَثیرا»(34)
«ای اهل ایمان! خدا را بسیار یاد کنید.»
و در جای دیگر میفرماید:
«فَاِذا قَضَیْتُمْ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّه قیاما وَ قُعُودا و عَلی جُنُوبکُمْ»(35)
«آنگاه که از نماز فراغت یافتید، ایستاده، نشسته و بر پهلو (و در هر حال که توانید) خدا را یاد کنید.»
در وصایای امام علی مرتضی علیهالسلام به امام حسن مجتبی علیهالسلام آمده است:
وَ کُنْ للّهِ ذاکِراً عَلی کُلِّ حالٍ(36)
«در هر حال خدا را یاد کن»
و در جای دیگر آن حضرت میفرماید:
«مُداومَهُ الذّکْر، قُوَّةُ الاَرْواح»(37)
«مداومت بر یاد خدا موجب قدرت و قوت روحهاست».
حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم خطاب به اصحاب خود فرمودند: «آیا شما را آگاه نکنم به بهترین و پاکترین اعمالتان در پیشگاه پروردگارتان، و پر ارجترین آنها از نظر درجه و منزلت، و چیزی که از درهم و دینار و از مقابله با دشمنان و کشتن و کشته شدن برایتان بهتر باشد، گفتند: آری ای رسول خدا. فرمود: آن، بسیار به یاد خداوند متعال بودن است».(38)
یاد تو مر عاشقان را راحت جان آمده «ای ز دردت خستگان را بوی درمان آمده
در بیابان غمت اللّه گویان آمده صد هزاران عاشق سرگشته بینم بر امید
دیدهها بینم ز درد عشق گریان آمده سینهها بینم ز سوز هجر تو بریان شده
همچو مجنون گرد عالم مست و حیران آمده»(39) پیر انصار از شراب شوق خورده جرعهای
معرفت به دعا و اهمیت یاد خدا طریق واقعی سالکان و عابدان است.
و حضرت مریم علیهاالسلام هم در این زمینه توسل و تمسّک دیرینه داشت.
(سوره آل عمران آیه 42)
وَ اِذ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ اِنَّ اللّهَ اصْطَفیکِ وَ طَهَّرکِ وَ اصْطَفَیکِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ «و به یاد آر زمانی را که ملائکه گفتند: ای مریم! بدان که خدا تو را انتخاب و از میان همه زنان عالم برگزید.» 8 ـ مواجهه فرشتگان با برگزیدگان
قبول مریم عبارت از اصطفاء و اختیار نمودن اوست.
خداوند به حضرت مریم علیهاالسلام و ذریهاش مصونیت از وساوس شیاطین و معصومیت به خاطر اعمالش عنایت فرمود که نوعی طهارت است.
اصطفاء مریم علیهاالسلام و تطهیر او از پلیدی نمایانگر اجابت دعای مادر است، فرشتگان مژده دادند که:
خدا مریم را بر زنان عالم برگزید و او را لایق مادریِ عیسی علیهالسلام دانست و همچنین مریم علیهاالسلام و فرزندش را آیتی بر عالمیان قرار داد.
پس یک زن غیر نبی به خاطر کمالات معنوی به جایگاهی میرسد که فرشتگان با او سخن میگویند.
فَاَرْسَلْنا اِلَیْها روُحَنا فَتَمثّل لَها بَشَرا سَویاً(40)
«ما روح خود را (روح القدس) به سوی او فرستادیـم پس بـه شکل بشـری کامـل بـر او نمایان شد»
جایگاه رفیع و منیع او، سبب نزول ملائکه (روح یا فرشته امین) برای نوید مائده مادی و معنوی است. عصمت این بانوی مخدره به جهت مقام و منزلت او در تقوا و عفت است. بنابراین عصمت، فعل اختیاری است که مختص انبیاء نیست. معجزه و آیتی بزرگ از دامن یک زن عفیف و مطهر تلألؤ مییابد که بر عالمیان و آدمیان حجت است.
وَالَّتی اَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها و ابْنَها آیَة لِلْعالَمینَ(41)
«و یاد کن مریم را که دامان خود را پاک نگه داشـت و مـا در او از روح خـود بدمیدیـم و او را بـا فرزندش معجزه و آیت بزرگ برای اهل عالم قرار دادیم.»
و همچنین در آیه 12 سوره تحریم آمده است:
وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی اَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها، وَ کُتُبهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتین.
«و نیز مریم دختر عمران را (یاد آور) که دامن خود را از حرام نگاه داشت و از روح خود در او دمیدیم و سخنان پروردگار و کتابهایش را باور داشت و از فرمانبرداران بود.»
یکی از خصایص ویژه و منحصر به فرد حضرت مریم علیهاالسلام ولادت شگفتآور فرزند اوست.
مولانا داستان مواجهه فرشته با مریم علیهاالسلام را با ابیاتی پرنغز و دلنشین به نظم در آورده و میگوید:
جان فزائی دلربائی در خلا دید مریم صورتی بس جان فزا
چون مه و خورشید آن روحالامین پیش او بر رست از روی زمین
آن چنان کز شرق روید آفتاب از زمین بر رست خوبی بینقاب
کو برهنه بود و ترسید از فساد لرزه بر اعضای مریم اوفتاد
دست از حیرت بریدی چون زنان صورتی که یوسف ار دیدی عیان
چون خیالی که بر آرد سر ز دل همچو گُل پیشش بروئید او ز گل
گفت بجهم در پناه لطف هو گشت مریم بیخود و بیخویش او
در هزیمت رخت بردن سوی غیب زآنکه عادت کرده بود آن پاک جیب
حازمانه ساخت ز آن حضرت حصار چون جهان را دید ملکی بیقرار
یورتگه نزدیک آن دژ برگزید از پناه حق حصاری به ندید
که امین حضرتم از من مرم بانگ بر وی زد نمودار کرم
از چنین خوش محرمان دم در مکش از سرافرازان عزت سرمکش
هم هلالم هم خیال اندر دلم»(42) مریما بنگر که نقش مشکلم
(سوره آل عمران آیه 43)
یا مَرْیَمُ اقْنتی لِرَبِّکِ وَ اسجُدی وَ ارْکَعی مَعَ الْرّاکِعینَ.
«ای مریم! برای پروردگارت عبادت و سجده کن و با سایر رکوعکنندگان رکوع کن». 9 ـ تواضع در عبادت
مریم علیهاالسلام وقتی مقبولیت نزد خدا را کسب کرد، فروتنی و عبودیتش فقط به خاطر او بود و به فراست دریافت که خداوند را به جهت این که شایسته پرستیدن است باید پرستید.
هیچ کسی از آثار تربیتی عبادت در زندگی خویش بینیاز نیست.
مؤمنین در سختترین شرایط و شداید دهر باید به خداوند توکل و توسل جویند و مؤثرترین روزنه استمداد، نماز است.
و نماز ارتباط ناگسستنی مخلوق با خالق و وارستگی از همه و وابستگی به اوست، پس گسستن و هجران از خدا، افزونی غم و دیوانگی دل است. که همواره پیوستن به او برای سالک نغمه مستانه طلب دارد.
به صحرای غمت کاشانه دارم «زهجرانت دلی دیوانه دارم
چو بلبل ناله مستانه دارم»(43) به امید وصالت ای گل من
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدوُنَ(44)
«جن و انس را فقط برای اینکه مرا بپرستند، آفریدم.»
امام عارفان و عابدان، مولای متقیان حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرمایند: «(پروردگارا) من تو را از ترس آتشت و به امید بهشت عبادت نمیکنم، بلکه بدان جهت عبادت میکنم که تو را شایسته و سزاوار عبادت یافتم.»
و همچنین از آن حضرت است که فرمود:
«عدهای خدا را برای نیل به ثواب او عبادت میکنند، این عبادت تاجران است و دستهای از روی ترس، این عبادت غلامان است و جمعی از روی شکر، این عبادت آزادگان است» به طور قطع عبادت حضرت مریم علیهاالسلام «وَ رضْوانٌ مِنَ اللّهِ اَکْبَرُ»(45) (خشنودی خدا از همه آنها برتر و بالاتر) بوده است.
بنابراین جزای انسان تجسم اعمال اوست.
«هَلْ تُجْزَوْنَ اِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلوُنَ»(46)
«آیا پاداش شما جز آن است که خود انجام دادهاید؟!»
همه این اعمال و افعال بیانگر آن است که انسانها جملگی دنبال یک حقیقتند و آن حقیقت، خداست.
ای تیر غمت را دل عُشّاق نشانه!
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه؟ تا کی به تمنای وصال تو یگانه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه! خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه؟
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد رفتم به در صومعه عابد و زاهد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد در میکده، رهبانم و در صومعه عابد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
زاهد به سوی مسجد و من جانب خمار آن دم که عزیزان بروندی پی هر کار
من یار طلب کردم و او جلوگه یار حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو! هر در که زنم، صاحب آن خانه تویی، تو!
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو! در میکده و دیر که جانانه تویی تو!
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه
دیوانه برون از همه آیین تو جوید عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید تا غنچه بشکفته این باغ که بوید؟
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
هر چند که عاصی است، زخیل و خدم توست بیچاره «بهائی» که دلش زار غم توست
تقصیر «خیالی» به امید کرم توست امید وی از عاطفت دمبدم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه(47)
«ابن عباس رحمهالله یکی از مفسران بزرگ صدر اسلام میگوید: هنگامی که (مریم علیهاالسلام ) نه ساله شد روزها را روزه میگرفت و شبها را به عبادت میپرداخت و آن چنان در پرهیزکاری و معرفت و شناسائی پروردگار پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارسای آن زمان پیشی گرفت.»(48)
(سوره آل عمران آیه 44)
ذلِکَ مِن اَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ اِلَیْکَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ اِذْ یُلْقُونَ اَقْلامَهُمْ اَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهمْ اِذْ یَخْتَصِمُونَ.
«این از خبرهای غیب است که ما آن را به تو وحی میکنیم و تو نزد ایشان نبودی هنگامی که قرعههای خود را میانداختند که کدامیک سرپرست مریم شوند و تو نزد ایشان نبودی آن زمان که بگو مگو میکردند.» 10 ـ اخبار غیبی
در داستان توطئه برادران یوسف علیه او (سوره یوسف آیه 102) و عدم اطلاع نوح و قوم او قبل از وحی (سوره هود آیه 49) نمایانگر خبرهای غیبی از طریق وحی است.
در داستان حضرت مریم علیهاالسلام مییابیم که بزرگان بنیاسرائیل برای سرپرستی یک دختر مقدس و پاکنژاد چگونه با هم به نزاع برخاسته بودند، پس بندگی و تقوا سبب بزرگی است نه بردگی و بندهپروری.
حضرت مریم علیهاالسلام خدا محور بود نه خود محور.
در خدا محوری بود که افعال نادر آن قادر در قرعه شامل حال او گردید.
با خیال وهم نبود هوش ما «از غم و شادی نباشد جوش ما
تو مشو منکر که حق بس قادر است(49) حالتی دیگر بود کان نادر است
(سوره آل عمران آیه 45)
اِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ اِنَّ اللّه یُبَشِرُکِ بکَلَمِةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فی الدُّنیا و الآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ.
«زمانی که فرشتگان گفتند: ای مریم خدای تعالی بشارتت میدهد به کلمهای از خودش که نامش مسیح عیسیبن مریم است و آبرومند در دنیا و آخرت، و از مقربین است.» 11 ـ مژده مسیحا علیهالسلام
نعمت فرزند از کسی پوشیده نیست، آن هم فرزندی که یکی از پیامبران اولوالعزم خواهد شد.
فرشتگان، حامل وحی از ناحیه خداوند به سوی یک زن پاکیزه و مطهرند.
زنی که در تقوا و دینداری، نجابت و پاکدامنی سرآمد زنان است و در عبودیت، تسلیم بیقید و شرط خالق است که یکی از شروط بندگی است.
خداوند حضرت مریم علیهاالسلام و فرزندش را معجـزه جاوید و آیت بزرگ برای عالمیان قرار داد. و حضرت مسیح علیهالسلام از مقربین درگاه حق تعالی است.
آیات شریفه دیگری نیز بدین مضمون در قرآن کریم آمده است.(50) 11 ـ 1 ـ فضیلت تقرّب
افعال و صفاتی که انسان را در رسیدن به کمال نهایی (قرب به حق) یاری کند و سبب ارتقای انسان در مراتب قُرب ربوبی گردد، فضیلت محسوب میشود.
این تقرب و نزدیکی مکانی و زمانی نیست که آن مربوط به مسائل مادی است.
بلکه تقرّب به حق معرفتی و معنوی است. 11 ـ 2 ـ حقیقت قرب خدا
هستی درجات و مراتبی دارد نازلترین آن عالم ناسوت و عالیترین درجه آن عالم لاهوت است. انسان هر چه برای تحصیل فضایل الهی و ملکوتی در عالم هستی بالا رود، به همان اندازه به ساحت قدس حضرت حق (جل جلاله) نزدیکتر و مقربتر میگردد.
قرب حق از حبس هستی رستن است»(51) «قرب نی بالا نه پستی جستن است 11 ـ 3 ـ ذکر، مؤثرترین وسیله قرب به خدا
وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی نَفْسِکَ تَضَرُّعا و خیفَهً وَ دونَ الْجَهْر مِنَ الْقولِ بالْغُدُوِّ وَ الآصالِ و لاتَکُنْ مِنَ الْغافلینَ. اِنَّ الْذینَ عِندَ ربِّکَ لایَسْتَکْبرونَ عَنْ عِبادتِهِ و یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدونَ.(52)
«پروردگار خویش را به تضرّع و بیم (در ضمیر خود) و با صدای غیر بلند در بامدادان و شامگاهان یاد کن و از غفلتزدگان مباش، زیرا کسانی که نزد پروردگار تواند از بندگی وی سرپیچی نکنند و تسبیح او گویند و سجده او نمایند.»
در ابیات عرفانی طاهر همدانی میخوانیم که:
واندر پس و پیش خلق نیکو باش «گر قُرب خدا میطلبی دلجو باش
خورشید صفت با همه کس یکرو باش خواهی که چو صبح صادق الوعد شوی 11 ـ 4 ـ معانی عیسی مسیح علیهالسلام
کلمه «مسیح» عربی و کلمه «مشیحا» عبری است، رسم بنیاسرائیل چنین بوده که هر پادشاهی تاجگذاری میکرد، از جمله مراسم تاجگذاری این بوده که کاهنان او را با روغن مقدس مسح میکردند تا سلطنتش مبارک شود و بدین مناسبت پادشاه را مسیحا میگفتند، که یا به معنای خود شاه است و یا به معنای مبارک است.
علامه طباطبائی قدسسره میفرماید: از این جهت در عبارت بشارت، آن جناب را مسیح یعنی مبارک نامیدند، که به طور کلی روغن مالی کردن در اعتقاد بنیاسرائیل برای تبرک انجام میشده و مؤید آن این آیه شریفه است که میفرماید:
قالَ اِنّی عَبْدُاللّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبیَّا، وَ جَعَلَنی مُبارکا ایْنما کُنْتُ.(53)
«گفت من بنده خدایم، مرا کتاب داده و پیامبرم کرده و مرا هر جا که باشم مبارک ساخته.»
و اما کلمه «عیسی» در اصل «یشوع» بوده که هم به معنای مخلص تفسیر شده و هم به معنای منجی و در بعضی اخبار به کلمه «یَعیشُ = زنده میماند» تفسیر شده و این با نامی که برای فرزند زکریا نهاده یعنی «یحیی= زنده میماند» مناسبتر است، زیرا بین این دو پیامبر از هر جهتی شباهت برقرار بوده است.
بنابراین «مشهور است که عیسی علیهالسلام در شهر ناصر، واقع در فلسطین که امروزه هم به زادگاه حضرت عیسی علیهالسلام معروف است به دنیا آمد و او را عیسای ناصری میگفتند و به همین علت پیروانش را نصرانی میخوانند.»(54) پی نوشت :
1 ـ قانتات: افراد مطیع فرمان خدا.
2 ـ فلسفه تعلیم و تربیت، ج اول، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، انتشارات سمت، 1372.
ـ 3 Paideia.
ـ 4 Reboul, Olivier, La philosophie de L, Education, P.U.E, 1971, P.13,14.
ـ 5 ST. Augustin.
ـ 6 Beutitude.
ـ 7 Encyclopedia of Education; Vol.l. P. 426.
8 ـ روانشناسی پرورشی، دکتر علیاکبر سیف، تاریخ انتشار 1376. روانشناسی تربیتی، دکتر علی شریعتمداری، تاریخ انتشار 1374. روانشناسی تربیتی، دکتر محمّد پارسا، تاریخ انتشار 1378.
9 ـ فلسفه تعلیم و تربیت، همان منبع.
10 ـ اشعار عرفانی باباطاهر همدانی.
11 ـ المفردات فی غریب القرآن، ص 404، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ القرآن، ج 4، ص 194.
12 ـ مجمع البحرین، ص 357، اساس البلاغه، ص 308، المعجم الجامع لغریب مفردات القرآن الکریم، ص 341.
13 ـ لسان العرب، المجلد السابع، ص 74، مصباح المنیر، الجزء الثانی، ص 188، تبیین اللغات، ج 2، ص 304.
14 ـ قاموس قرآن، ج6، ص 11. تبیین اللغات، ج 2، ص 304.
15 ـ عناصر داستاننویسی، ص 13.
16 ـ برگزیدن، انتخاب نمودن.
17 ـ مثنوی معنوی، جلالالدین مولوی.
18 ـ «و اذقال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفة» «آن زمانی که پروردگارت فرشتگان را گفت که من برآنم که در روی زمین خلیفهای بگمارم».
19 ـ «ثم اجتبه ربه فتاب علیه و هدی». «زان پس پروردگارش او را برگزید و توبه او را پذیرفت و راه رستگاری را بر او نمایاند.»
20 ـ «فاما یاتینکم منی هدی فمن اتبع هدای فلایضل و لایشقی» «و چون راهنمایان من به سویتان آمدند هر کس از آنان پیروی کند گمراه نشود و به رنج و سختی نیفتد.»
21 ـ «کان الناس امه واحده فبعث اللّه النبیین مبشرین و منذرین.» «مردمان در آغاز امتی یگانه بودند پس پروردگار پیامبران را برانگیخت که بشارت و هشدارشان دهد».
22 ـ «وجعلنا ذریته هم الباقین و ترکنا علیه فی الاخرین، سلام علی نوح فی العالمین» «ما ذریه او را تنها کسانی قرار دادیم که در زمین بمانند، و یاد او را در آیندگان حفظ کردیم سلام بر نوح باد در هر دوره.»
23 ـ «ام یحسدون الناس علی ما اتیهم اللّه من فضله، فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمه و آتیناهم ملکا عظیما» (نساء / 54) «بلکه انگیزه آنان حسدی است که نسبت به آنچه خدا از فضل خود به بعضی از بندگانش داده، میورزند و ما به آل ابراهیم نیز کتاب و حکمت و ملکی عظیم دادیم.» «ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین امنوا واللّه ولی المؤمنین» (آل عمران / 68) «مردمی که از ابراهیم پیروی میکنند و این پیامبر و آنان که به او ایمان آوردهاند، نزدیکترین مردم به ابراهیمند و خداوند ولی مؤمنان است.»
24 ـ انعام / 81.
25 ـ اسری / 55.
26 ـ مناجاتنامه، خواجه عبداللّه انصاری.
27 ـ منزلت زن، ص 273، گزیدهای از مقالات و سخنرانیهای سمینار احیاء شخصیت زن، حوزه علمیه قم.
28 ـ عارف نامی باباطاهر همدانی.
29 ـ ملک / 1.
30 ـ مریم در لغت به معنای زن عابد و زن خدمتکار است و در لغت عبرانی به معنای عابده و خادمه است.
31 ـ مثنوی، دفتر سوم، ابیات 704 ـ 701.
32 ـ بحر میجوید ترا، جو را مجو خامشی بحر است و گفتن همچو جو ختم کن واللّه اعلم بالصواب از اشارتهای دریا سر متاب (مثنوی، دفتر چهارم، ابیات 2063 و 2062)
«ربنا و ابعث فیهم رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم». (بقره / 129) «پروردگارا در میان آنان پیامبری برانگیز که آیات تو را بر مردمان بخواند و آنان را حکمت و کتاب آسمانی بیاموزد و از پلیدیها پاکشان گرداند ای آن که توئی پیروز و حکیم».
«و اذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسمعیل ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم» (بقره / 127). «و آنگاه ابراهیم و اسماعیل خانه را برافراشتند عرض کردند پروردگارا، تو که دانا و شنوائی، این خدمت را از ما بپذیر». «ربنا واجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امه مسلمه لک و ارنا مناسکنا و تب علینا انک انت التواب الرحیم». (بقره / 128) «پروردگارا ما را و از فرزندان ما امتی را فرمانبردار خویش گردان و راه پرستش خود به ما بنمای و بر ما ببخشای که توئی آن توبهپذیر مهربان».
33 ـ معنی دعا: دعا یعنی صدا زدن و مدد خواستن در حل مشکلات از خالق خود. آیات قرآن کریم راجع به دعا کردن: «خدای شما فرمود که مرا با خلوص دل بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم» (غافر / 60) «ای پیامبر نباید آنان را که هر صبحگاه و شبانگاه خدا را میخوانند از پیش خود برانی» (انعام / 52) نبی مکرم اسلام حضرت محمدبن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «دعا حربه مؤمن است برای دفع دشمنان و عمود دین است که به آن، دین مؤمن برپا است و نور آسمان و زمین است» (بحارالانوار، ج 93، ص 288). و همچنین فرمود: «ناتوانترین مردم کسی است که در دعا کردن ناتوان باشد» (مشکاه الانوار).
34 ـ احزاب / 41.
35 ـ نساء / 103.
36 ـ بحارالانوار، 42 / 203.
37 ـ غررالحکم.
38 ـ بحارالانوار، 93 / 157
39 ـ اشعار عرفانی، خواجه عبدا... انصاری.
40 ـ مریم / 17.
41 ـ انبیاء / 91.
42 ـ مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص 3770.
43 ـ دیوان اشعار، آیةا... حسن حسنزاده آملی.
44 ـ ذاریات / 56.
45 ـ توبه / 72.
46 ـ نمل / 90.
47 ـ دیوان اشعار، شیخ بهائی.
48 ـ مجمعالبیان، ج 2، ص 431.
49 ـ مثنوی، دفتر اول، ابیات 1804 ـ 1803.
50 ـ «قالَ اِنَّما اَنَا رَسوُلُ ربک لأهب لک غلاما زکیا» (مریم / 19). «گفت من فرستاده پروردگار توام، که ترا پسر پاک و ستوده ببخشم» «و کلمته القیها الی مریم و روح منه» (نساء / 71). «مسیح فرستاده خدا و کلمهای است که خدا آن را به مریم القا کرد و روحی است از او» «لن یستنکف المسیح ان یکون عبدا للّه و لا الملائکه المقربون» (نساء / 172). «عیسی (مسیح) و ملائکه مقربین از اینکه بندگی خدا کنند استنکاف نخواهند ورزید».
51 ـ مثنوی، همان منبع.
52 ـ اعراف / 206 و 205.
53 ـ مریم / 31.
54 ـ زن در قرآن ص 82، علی دوانی، دفتر انتشارات اسلامی.