مدیریت بحران حضرت زینب (س) در کربلا
مدیریت بحران حضرت زینب (س) در کربلا
یکی از خصوصیات یک مدیر برگزیده در جامعهی اسلامی این است که ولایتمداری همیشه در رأس تصمیماتش باشد. زیرا در شرایطی که جامعهی اسلامی دچار بحران شده، دفاع از حریم ولایت و امامت بر هر انسان مسلمانی بهخصوص شخصی که در جایگاه مدیریتی جامعه اسلامی قرار دارد واجب است.
مقدمه
انسان امروز، راههای بسیار طولانی را با بال امواج میپیماید و رسانههای گروهی و ماهوارههای مخابراتی موجب گشتهاند تا یک حرکت مثبت یا منفی شخصیتی در گوشهای از جهان بر حرکتها و سرنوشتهای دیگر ملتها اثر خود را بگذارد. از ویژگیهای دنیای ما افزایش روزافزون نیازهای انسان است. نیاز به ارتباط در سطحی گسترده، نیاز به کشف علل پدیدهها، نیاز به فتح دریچههای پنهان علم، نیاز به رشتههای گوناگون علمی، نیاز به تشکیلات و سازمانهای منظم و … .
در میان همهی این نیازها و نیازمندیها و برای بیشتر استفاده کردن از امکانات و استعدادها و بهتر رسیدن به مطلوب و معشوق، نیاز به شناخت شیوههای مدیریت از اولویت خاصی برخوردار است. زیرا با نقشی که مدیریت در بازدهی امکانات، سرعت عمل، هرز نرفتن استعدادها و… دارد، این ضرورت هر چه بیشتر قابل درک است.
در مدیریت، موضوع بحران[۱] به صورتی محدود بررسی گردیده و برخی از علمای این رشته، بحران را از جهت آثار و تبعات آن مورد توجه قرار داده و با افزایش کنترل به چاره اندیشی پرداختهاند[۲]. از این رو در بعضی از متون مدیریت، مقابله با بحران، با مدیریت و حفاظت در برابر سوانح کاری یکی انگاشته شده است. در حالی که بحران را باید در سطحی وسیعتر بررسی کرد و آن را از جهت و جوانب مختلف مورد ملاحظه قرار داد. یک بحران ضمن آن که حامل جنبههای مخرب و منفی است از جهات دیگری میتواند منشأ اثرات سازندهای باشد و خلاقیت و نوآوری و تلاشها و چالشهای جدید را ایجاد کند[۳].
در شرایط غیرعادی همچون مواقع بحرانی نقش رهبری و مدیریت برجستهتر میگردد. بررسی بحرانهای گذشته نشان میدهد افراد در اینگونه موارد دچار سردرگمی میشوند، سادهترین و در عین حال اساسیترین اشتباهات در لحظات بحرانی رخ میدهد، معمولاً سخن و عملکرد مسئولان خلاف جهت منافع خود و سازمان آنهاست، دستپاچگی و عکسالعملهای غیرمنطقی در چنین شرایطی بسیار دیده میشود…
در مبحث مدیریت بحران، تصمیمگیریهای مهم و عمده، همواره از ضروریات بحران در لحظات اول است. تصمیماتی که نه تنها در ابعاد وسیعی تأثیر میگذارند و در حقیقت، آینده و گسترهی بحران را میسازند، بلکه همه در مورد آن قضاوت میکنند. بنابراین، در مواجهه با بحران، اولین گام رهبران اتخاذ تصمیمهای صحیح منوط به دستهبندی حقایق و واقعیتها است[۴].
بررسی نقش حضرت زینب(س) در مدیریت بحران در قیام عاشورا
استفاده از آموزههای تاریخ و شخصیتها و اسطورههای تاریخی برای روشن شدن برخی مفاهیم امروزی و یا بالعکس از آن سو استفاده از مفاهیم رایج امروزی که در ادبیات کهن جایی نداشتهاند برای روشن شدن زوایای ناشناختهی بعضی حوادث تاریخی و انسانهای تاریخ ساز امروزه امری متداول و معمول شده است. رفتار، گفتار و اعمال برخی از شخصیتها در طول تاریخ بهخصوص آنان که زیر سایهی دین و با اتصال به وحی و خاندان رسالت و امامت به اوج قلههای رفیع انسانیت دست یافتهاند. در تمام زمانها الگو و اسوه و درس آموز است.در تحقیق پیش رو بر آنیم تا مفهوم واژهی مدیریت بحران را بر رفتار و اعمال حضرت زینب(س)، منطبق کنیم. مدیریت بحران مفهومی امروزی است؛ اما بازنگری و بازشناسی زندگانی سراسر حادثهی حضرت زینب(س) بهخصوص رفتار عالمانه و مدبرانهی او در حادثهی کربلا و پس از آن در جریان اسارت نمونهی کاملی از مدیریت بحران است. این رفتار میبایست بهطور شایسته و کاملاً دقیق بررسی شود تا راهگشای همهی انسانهایی باشد که میخواهند در حوادث، ابتلائات و به تعبیر امروز بحرانها، محکم و راسخ، استوار و پیروز باشند.
بحرانهای زندگی حضرت زینب(س)
با نگاهی به زندگی آن بانوی مکرم در مییابیم که عقیلهی بنیهاشم(س) در طول سراسر زندگی پرفراز و نشیب خود با بحرانهای فراوانی مواجه بوده است؛ به طورکلی با مطالعهی دقیق منابع تاریخی میتوان این بحرانها را به دو دسته تقسیم کرد: دستهی اول: بحرانهایی که از دوران کودکی تا پیش از واقعهی کربلا بر آن بزرگوار وارد شد و دستهی دوم: بحرانهای ناشی از واقعهی عظیم کربلا.
الف) بحران های پیش از کربلا
او تازه به سن پنج یا شش سالگی رسیده بود که جد بزرگوارش رسول اکرم(ص) و پس از اندک فاصلهای، مادر ارجمند و گرانمایهاش فاطمهی زهرا(س) را از دست داد. او شاهد مظلومیتهای پایان غم بار زندگی جدّش رسول خدا(ص) و سپس مظلومیتهای مادر شهیدش، فاطمه زهرا(س) بود و دید که چگونه پهلویش را شکستند[۵] و در خانهاش را آتش زدند[۶].
زهرا روزهای پس از مرگ پدر را زیر بار حزن و اندوه به سر میبرد و زینب کنار بستر بیماری مادر، شریک گریه و اندوه او بود[۷].
آری او، ناملایماتی را که بعد از رحلت پیغمبر(ص) بر بزرگ زن اسلام، مادر گرامیاش فاطمهی زهرا(س) وارد شد، همه و همه را لمس کرد و آنچه در مدت ۲۵ سال خانهنشینی، پدر ارجمندش را رنج میداد با تمام وجود احساس میکرد[۸].
آری، بیهیچ تردیدی، زینب کبری(س) در کوفه، شاهد و ناظر بود که چه پیمانشکنیها، حیله و نیرنگها و بیانصافیها که ناکثین و قاسطین و مارقین و کوفیان سستعهد و پیمانشکن متلون، در حق علی مرتضی روا داشتند[۹].
چه دردناک است وقتی زینب کبری میشنید که پست فطرتان نامسلمان، بر بالای منبر رسول خدا(ص) به علیبنابیطالب(ع) ناسزا میگویند، همان علی بزرگ و با عظمتی که نزدیکترین مردم به رسول خدا بود و فداکاریهایش در راه اسلام، زبانزد خاص و عام و کتاب فضایلش را حدی متصور نبود.
…زینب(س) در تمامی دوران ده سالهی امامت امام مجتبی(ع) شاهد مصیبتهای بزرگتری بود و هر چه زمان میگذشت، مصایب، دردناکتر میشد تا آنکه در سال پنجاهم هجری، امام حسن(ع) به دست همسرش «جعده» که دختر «اشعث بن قیس» بود، با زهری که معاویه، پنهانی برای جعده فرستاده بود. به شهادت رسید[۱۰].
او میدید که حسین(ع) چون شیری خشمگین که در قفس گرفتار آمده باشد، از بدی اوضاع ناراحت است و میخروشد، ولی بهخاطر حرمت صلحنامهای که امام حسن(ع) امضا کرده بود، سکوت اختیار کرده و منتظر مرگ معاویه است تا قیام کند، قیامی به ژرفای تمام نهضتهای جهان و عظمت همهی قیامهای تاریخ.
و زینب (ع) نیز رسالتی به بزرگی رسالت قیام حسین(ع) در این نهضت نجات دهنده برای خود احساس میکرد[۱۱].
مدیریت بحران توسط حضرت زینب(س)
برونرفت از بحران، مدیری بسیار کار آزموده میطلبد تا از شرایط بحرانی به سلامت عبور کند به خصوص اگر مجموعههایی دچار بحران جمعی شوند که حامل پیام بزرگی برای تمام انسانها باشند مانند پیامبران الهی که وظیفهای بسیار خطیر از طرف خداوند عهدهدار بودند.
پیامآوران کربلا نیز حامل پیام آزادی از قید فراعین، پیام عزت و آزادگی، شهادت با عزت در مقابل زندگی ذلتبار و پیام پیروزی خون بر شمشیر برای انسانها بودند. در بحرانیترین لحظهها این پیامها به بهترین و رساترین فریادها در گوش اهل تاریخ طنینانداز شد و صدای «کیست مرا یاری کند؟» را آزادگان و شرافتمندان تاریخ انسانیت لبیک گفته و خواهند گفت. بدینسبب هرگز هیچ زور و سلطهای را از مستکبران پذیرا نخواهند شد! اما امام سجاد(ع) و عمهاش زینب(س) و اهلبیت امام حسین(ع) در بحران بینظیر تاریخ بشریت این پیامها را به گوش انسانیت رساندهاند. به جرأت میتوان گفت که حادثهی عظیم کربلا عظیمترین بحران بشری در عالم بوده است و از رهبری و مدیریت مدیرانی چون سیدالشهدا(ع)، امام سجاد(ع) و عقیلهی بنیهاشم زینب کبری(س) و… میتوان الگویی جاودان برای برخورد با بحرانها در هر شرایطی استفاده و مدلسازی کرد[۱۲].
عهدهدار مدیریت کاروان حسینی پس از شهادت امام حسین(ع)، زینب کبری(س) بود. تصور عظمت و بزرگی کاری که زینب انجام داد هر انسان منصف و حقجویی را در برابر عظمت شخصیت و بزرگی این بانوی بزرگ به کرنش و تحسین و ستایش وا میدارد. زینب کبری (س) پس از شهادت امام حسین(ع) سه وظیفه و رسالت مهم بر عهده داشت:
۱) حمایت و دفاع از ولایت امام حسین و امام سجاد(ع)
۲) حمایت و دفاع از زنان و کودکان اهل بیت(ع)
۳) مسئولیت پیام رسانی و آگاه بخشی
۱)حمایت و دفاع از ولایت امام حسین(ع) و امام سجاد(ع)
یکی از خصوصیات یک مدیر برگزیده در جامعهی اسلامی این است که ولایتمداری همیشه در رأس تصمیماتش باشد. زیرا در شرایطی که جامعهی اسلامی دچار بحران شده، دفاع از حریم ولایت و امامت بر هر انسان مسلمانی بهخصوص شخصی که در جایگاه مدیریتی جامعه اسلامی قرار دارد واجب است.
حضرت زینب(س) در این حوزه نیز الگویی بی نظیر است.
ایشان ولایتمداری را از مادربزرگوارشان حضرت فاطمه(س) آموخته بودند که؛ در راه دفاع از ولایت تا پای جان باید ایستاد. حضرت زینب(س) نیز در تمام حوادث نهضت عاشورا همراه و همگام با ولایت بود ودر این راه از هیچ کوشی دریغ نکرد.
الف) حمایت و دفاع از ولایت امام حسین(ع)
در اینجا به نمونههایی از همراهی و حمایت ایشان از امام حسین(ع) اشاره میکنیم:
· مواسات با برادر در هنگام شهادت حضرت علی اکبر(ع)
پس از شهادت یاران در روز عاشورا، نوبت به بنیهاشم رسیده بود که به میدان بروند. اولین کسی که از بنی هاشم به میدان رفت حضرت علیاکبر(ع) فرزند برومند سیدالشهداء(ع) بود آنچه از تاریخ بر میآید عشق و علاقهی وصف ناپذیر امام حسین(ع) به حضرت علی اکبر است که در این میان و در هنگام شهادت حضرت علی اکبر، نقش بی بدیل عقیلهی بنی هاشم و حضور بی نظیر او موجب کاهش تألم امام شد و مرهمی بر زخمهای او گذاشت[۱۳].
· سرزنش عمربن سعد در هنگام شهادت امام حسین (ع)
طبق آنچه در منابع آمده حضرت زینب(س) در آخرین لحظههای نبرد در روز عاشورادر حالی که همهی مصیبتهای عالم یکجا و تنها در چند ساعت بر سرش آوار شده بودند و تنها یاور و همراهش حضرت اباعبدالله(ع) را از دست داده و با بحرانی بزرگ و کم سابقه مواجه شده بود، از خیمه بیرون آمد و وارد میدان شد و رو به عمر سعد کرد و با شجاعت حیدریاش او و یزید و همراهانشان را رسوا کرد و فرمود :
« وای بر تو ای عمر؟ آیا ابا عبدالله را میکشند و تو نگاه میکنی؟ عمر پاسخ زینب را نگفت[۱۴]».
زینب فریاد زد: » وای بر شما! آیا یک مسلمان میان شما مردم نیست؟» کسی پاسخش را نداد[۱۵].
این اوج مدیریت بحران برای یک مدیر موفق است که بتواند بر تمام احساسات و عواطفش فایق آید و غلبه کند و در حالی که خود مصیبتدیدهترین انسان است بر ظلم ظالمان بشورد و غمخوار و غمگسار دیگران شود و هیچگاه از دفاع از ولایت سرباز نزد لذا این حمایت حضرت زینب(س) باعث شد تا دشمن در اولین لحظههایی که فکر میکرد پیروز میدان شده است طعم تلخ شکست را بچشد و بداند میدان مبارزه هنوز هم خالی نیست و در مقابل باعث افزایش روحیهی بازماندگان هراسان و غمدیدهی کربلا گردید.
در اینجا طبق آنچه در تاریخ آمده حضرت زینب(س) که شاهد چنین صحنههای دلخراشی بود، این لحظههای حساس را درک میکند و میداند که دیگر باری سنگین به دوشش افتاده و باید از ولایت حسین(ع) در آخرین لحظات حیات مبارک ایشان و حتی پس از آن نیز دفاع کند.
ب) حمایتهای حضرت زینب(س) از امام سجاد(ع)
در این بخش به پارهای از حمایتهای حضرت زینب از امام سجاد(ع) اشاره میکنیم:
·حفظ جان امام سجاد(ع) در روز عاشورا
پس از شهادت امام حسین(ع) سپاه عمر سعد برای غارت خیمههای اهل بیت(ع) هجوم بردند. گروهی از آنان به امام سجاد(ع) رسیدند. امام(ع) در آن حال از شدت ضعف و بیماری نمیتوانست از جای خود برخیزد … شمر شمشیر کشید و قصد جان امام (ع) نمود[۱۶].
حمید بن مسلم گفت:«یا سبحان الله! آیا کودکان کشته میشوند همانا او کودکی مریض است[۱۷]»!
شمر گفت:« ابن زیاد دستور کشتن فرزندان حسین را صادر کرده است».
حضرت زینب (س) با مشاهدهی این منظره به امام سجاد(ع) نزدیک شد و گفت:
«او کشته نخواهد شد تا من در دفاع از او کشته شوم[۱۸]»!
باید یادآور شد که حتی بیماری امام سجاد(ع) نیز مانعی برای قساوت شمر نشد و آن ملعون قصد جان امام را نمود و در این جا بود که حضرت زینب(س) شجاعانه خود را سپر ایشان کرد.
زینب (س) در کوفه نیز همین دفاع شجاعانه و جسورانه را نیز تکرار میکند که در ادامهی مطلب خواهد آمد.
حمایت از امام سجاد هنگام آتش زدن خیمهها
یکی از وحشیانهترین و جنایتکارانهترین صحنههایی که سپاه عمرسعد در طول تاریخ بهجای گذاشته، حمله به خیمههای اهل بیت پس از شهادت امام حسین(ع) و بیسرپناه شدن زنان و کودکان، غارت خیمهها و زیورآلات زنان و کودکان و وسایل آنها و در نهایت آتش زدن خیمههای آن بزرگواران بود.
«سّید بن طاووس در کتاب لهوف نقل میکند زنان و کودکان را از خیمهها بیرون آوردند و سپس خیمهها را به آتش کشیدند امّا این زنها و بچّهها افسرده و دل شکسته، پا برهنه و غارت شده، گریان و شیون کنان از خیمهها بیرون رانده شدند تا به اسیری برده شوند[۱۹].» و در جای دیگر؛ از حمید بن مسلم روایت است که گفت: زینب را در هنگام آتش گرفتن خیمهها دیدم که در میان آتش داخل شد و در حالی که شخصی را از میان شعلههای آتش با خود می کشید بیرون آمد، من گمان کردم که جنازهی میتی را بیرون میآورد، نزدیک رفتم تا بهتر ببینم، ناگهان دیدم که این شخص، امام زین العابدین علیبنالحسین(ع) است. [۲۰]
و اینگونه حضرت زینب جانش را برای امام زمان خود به خطر میاندازد و در این شرایط سخت تسلط خود را بر اوضاع حفظ و در نهایت به بهترین وجه ممکن مدیریت میکند.
· دلداری دادن به امام سجاد(ع)
هنگام حرکت به کوفه به درخواست اهل بیت، آنان را از کنار بدن مطهر شهیدان عبور دادند شاید این نخستین بار بود که امام سجاد(ع) با بدنهای بی سر و آغشته به خون شهیدان روبهرو میگردید.
مشاهدهی اینکه چگونه بدن جگرگوشه و نور چشم پیامبر اکرم (ص) و یارانش، برهنه و عریان بر روی زمین افتادهاند ولی عمر سعد بدن کشتههای سپاه خود را به خاک سپرده است، برامام سجاد(ع) بسیار دشوار وسخت بود؛ به طوری که نزدیک بود از شدت اندوه و ناراحتی مرغ روح از بدنش به پرواز درآید.
زینب کبری(س) که در همهی حالات امام سجاد(ع) را زیر نظر داشت، با مشاهدهی این حال برای آرامش و دلداری او حدیثی را از ام ایمن بازگو کرد.[۲۱]
این حدیث نویدبخش آن بود که قبور شهیدان، کعبهی آمال عاشقان ودوستداران امام حسین(ع) خواهد شد.[۲۲]
آنچه این جا ذکرش لازم است این است که زنان و مردان طایفهی بنی اسد در سومین روز پس از شهادت این بزرگمردان تاریخ، اقدام به خاکسپاری اجساد مطهر آن شهدا کردند و صدق گفتار بانوی بزرگوار، حضرت زینب، به زودی آشکار شد[۲۳].
· دفاع از جان امام سجاد(ع) در کوفه
حضرت زینب(س) بار دیگر با حمایت از امام سجاد(ع) جان خود را به خطر میاندازد، هنگامی که اهل بیت امام حسین (ع)، در کوفه وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شدند، ابن زیاد ازدیدن امام سجاد(ع) در میان اسیران تعجب کرد؛ چرا که او فرمان قتل همهی فرزندان امام حسین (ع) را صادر کرده بود.
در تاریخ آمده: «آنگاه که علىبنالحسین (ع) را پیش او آوردند به او گفت: تو کیستى؟ فرمود: من علىبنالحسین هستم، ابن زیاد گفت: مگر خدا علىبنالحسین را نکشت؟ زینالعابدین(ع) فرمود: من برادرى داشتم که نامش على بود و مردم او را کشتند. ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت[۲۴]»، امام سجاد(ع) وقتی عناد و لجاجت ابن زیاد را مشاهده کرد، این آیه را تلاوت فرمود: «خدا دریابد جانها را هنگام مرگشان[۲۵]».
ابن زیاد که در برابر منطق محکم واستدلال امام (ع) درماند همانند همهی جباران و زورمداران تاریخ به تهدید متوسل شده گفت: «تو جرأت پاسخ دادن مرا نیز دارى؟ و هنوز توانایى بازگرداندن سخن من در تو هست؟ او را ببرید گردنش را بزنید». پس از صدور فرمان کشتن امام(ع)، زینب کبری(س) فرزند برادر را در آغوش گرفت، گفت: «اى پسر زیاد آنچه خون از ما ریختهاى تو را بس است و دست به گردن زین العابدین انداخته فرمود: به خدا سوگند دست از او بر ندارم تا اگر تو او را کشتى مرا هم با او بکشى».
ابن زیاد بر سر دو راهی قرار گرفت؛ از یک سو کشتن یک زن و جوانی بیمار و دربند و اسیر از غیرت عربی و مردانگی بسیار به دور بود و از سوی دیگر برگشتن از سخن نیز در آن شرایط برای ابن زیاد مشکل بود، از این رو مدتی به امام سجاد و زینب کبری نگریست، آنگاه زیرکانه موضوع سخن را تغییر داد و گفت:
«علاقهی رحم و خویشى عجیب است بهخدا من این زن را چنین میبینم که دوست دارد من او را با این جوان بکشم، او را واگذارید که همان بیمارى که دارد او را بس است!»[۲۶]
۲)حمایت و دفاع از زنان و کودکان اهل بیت
اهلبیت امام حسین(ع) پس از شهادت آن حضرت شرایط بسیار سخت و جانفرسایی را متحمل شدند که در تاریخ لحظه لحظهی این مصیبتها و ستمها آمده است و این جا مجالی برای شرح کامل حوادث و ظلمها و ستمهای وارد شده برآن بزرگواران نیست! آن چه که روشن است؛ آن کاروانِ ظاهراً اسیر و در بند دشمن، یک کاروان شکست خورده نبود، بلکه آنها پیروز واقعی این نبرد بودند که با طی هدفمند این مسیر پر فراز و نشیب بود که اوج پیروزی نصیبشان شد.
بیشک توانمندی انسانهای غمدیده و ستم کشیدهای چون کاروان اهل بیت امام حسین(ع) در آن شرایط بحرانی جز با مدیریت توسط شخصی قدرتمند و شجاع و از جان گذشته، دلسوز و مددکار چون زینب کبری، بر نمیآمد. حضرت زینب به سفارش برادر و تحت نظر برادرزاده و امام زمانش – امام سجاد(ع) - اوضاع را تحت کنترل داشت، که یکی از موارد مسئولیت این حضرت حمایت و مراقبت از زنان و کودکان کاروان بود.
بهطور یقین حضرت زینب از زمان حرکت کاروان امام از مدینه و پیش از شهادت امام حسین(ع) کنترل امور زنان و کودکان را زیر نظر مستقیم امام در دست داشتند، اما مسئولیت اصلی ایشان پس از شهادت برادر آغاز میشد.
در اینجا به چند نمونه از حمایتهای آن بانوی نمونه، از اهلبیت امام حسین(ع) اشاره میکنیم:
حمایت از زنان و کودکان در هنگام غارت و آتش زدن خیمهها
· حمایت از کودکان و زنان در شب یازدهم
· دفاع از فاطمه دختر امام حسین(ع)
پس از ورود اسرا به شام یزید مغرور و سرمست از پیروزیاش مجلسی ترتیب داد و همهی سُفَرا و بزرگان را در آن مجلس دعوت کرد تا پیروزی خود را در برابر آنان به نمایش بگذارد، یکی از آن حوادث دردناک، جسارت مردی از شام به فاطمه دختر امام حسین(ع) بود، که البته باز هم عقیلهی بنیهاشم با درایت و فصاحت کلام شرایط را دگرگون و باعث رسوایی یزید[۲۷] در آن مجلس شد[۲۸].
بعد از این برخورد مقتدرانهی حضرت زینب(س) آمده است که: «یزید بنمعاویه امر کرد زنان را در منزل مخصوصى فرود آوردند و حضرت سجاد را هم با آنان هم منزل کردند و این خانه متصل به کاخ یزید بنمعاویه بود، پس از چند روز که از این جریان گذشت یزید، نعمان بنبشیر را احضار کرد و گفت: این زنان و کودکان را تا مدینه همراهى کن[۲۹]».
۳) مسئولیت پیام رسانی و آگاهی بخشی
اگر نقشهی حسین(ع) تنها تا کربلا پایان مییافت و برای بهرهبرداری از آن دیگر طرحی وجود نداشت، طبعاً این فداکاریها در برابر قدرت و امکانات وسیع حکومتی، که از منبر و محراب گرفته تا اقتصاد و سپاه همه را در اختیار داشت، یکباره بی اثر بود. امام حسین(ع) خلیفة الله است، مردی که از روز اول به تمام جوانب کار میاندیشد و در پایان امر برای بهره برداری از آن قیام بزرگ هم بینقشه نیست[۳۰].
پس از شهادت امامحسین(ع) حماسهی خونین عاشورا به پایان رسید. شهیدان، آرام و غرقه بهخون در آفتاب داغ روی ریگهای تفتیدهی کربلا آرمیدند؛ اکنون سنگینترین وظیفه و مسئولیت حضرت زینب(س) آغاز شده بود. سرنوشت یک «نهضت» که عمری جاودانه دارد بهدست یک زن سپرده شده بود. او اکنون با همهی مصیبتهایی که دارد باید بزرگترین مسئولیت را در شرایط بحرانی اسارت به انجام برساند. خونهای پاک مقدسی که دشت کربلا را رنگین کرد به یک حماسه تبدیل شده بود. این حماسه یک پیام داشت که هدف و آرمان نهضت عاشورا را بیان میکرد؛ پیامی که به یک پیامرسان نیاز داشت تا هدف نهضت و حماسهی عاشورا را بیان کند. پیامرسان چنین آرمان و هدف جاودانهای حضرت زینب(س) بود[۳۱].
فداکاریهای اهلبیت(ع) مجال هرگونه اقدامی را درجهت تحریف تاریخ کربلا از یزید و یزیدیان سلب کرده بود. اسارت اهلبیت امام حسین(ع) و اقدامات آنان به سرپرستی زینب کبری(س) نه تنها مانع تحریف نهضت امام حسین(ع) در آن زمان گردید، بلکه در طول تاریخ آن را از هرگونه تحریفی حفظ کرد. به طوری که حتی برخی از متعصبان پس از گذشت سالها نتوانستند بر جنایات یزید و یزیدیان سرپوش نهند و نهایت تلاش و کوشش آنها در تبرئهی یزید به اینجا انجامید که بگویند: «یزید مجتهد بود و در کشتن امام حسین(ع) به خطا رفت؛ از این رو گناهی بر او نیست!» درحالی که مسألهی کشتن فرزند پیامبر و کسی که رسول خدا(ص) او را سرور جوانان بهشت معرفی کرده است، محل اجتهاد و رأی و نظر نیست[۳۲].
به هر حال زینب کبری در طول سفر از کربلا به کوفه و از کوفه به شام در زمانهای مناسب به بیدادگری و پیامرسانی میپرداخت و با سخنان خود به جامعه و مردم خاموش آن زمان روح حیات و زندگی میبخشد.
- سخنوری زینب (س) درمجلس ابن زیاد:
حسین(ع) را بر ابن زیاد وارد کردند، پس زینب خواهر حسین(ع) در میان ایشان به طور ناشناس با پستترین جامههای خود که به تن داشت بدان مجلس نامبارک و شوم درآمد و در کناری نشست و کنیزان آن جناب دورش را گرفتند. ابن زیاد گفت: این زن، کی بود که کناره گرفت و در گوشهای نشست و زنان همراه اویند؟ زینب پاسخش را نداد. دوباره سخن خویش را از سر گرفت و نام آن زن را پرسید. یکی از کنیزان گفت: این زن، زینب دختر فاطمه دختر رسول خدا(ص) است.
ابن زیاد رو به زینب کرده و گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرده و کشت، و در آنچه شما آورده بودید دروغتان را آشکار ساخت. زینب(س) گفت: سپاس خداوندی را که ما را به وسیلهی پیغمبرش(ص) گرامی داشت، و ما را به خوبی از پلیدی پاکیزه گردانید، جز این نیست که شخص فاسق رسوا شود، و انسان تبهکار دروغ گوید و او ما نیستیم و الحمد لله.
ابن زیاد گفت: کردار خدا را نسبت به خاندانت چگونه دیدی؟ زینب فرمود: خداوند بر ایشان شهادت را مقرر فرموده بود و آنان به خوابگاههای خود رفتند. و به زودی خداوند تو را با ایشان گرد آورد و در پیشگاه او با تو محاجّه خواهند کرد و از او داوری خواهند.
ابن زیاد (از این سخنان) به خشم آمده برافروخت (و گویا قصد آزار آن مکرمه را نمود)؛ عمروبن حریث گفت: ای امیر! این زن است و زنان به چیزی از گفتارشان مؤاخذه نشوند، و بر خطای ایشان نکوهشی نباید نمود. ابن زیاد به زینب گفت: خداوند دل مرا از سرکشان و نافرمایان خاندان تو شفا بخشید. پس زینب دلش بشکست و گریست، آنگاه فرمود: به جان خودم! بزرگ ما را کشتی و خاندان مرا هلاک کردی، و شاخههای خانوادهی مرا بریدی، و ریشهی ما را از بن کندی، اگر این کار دل تو را شفا بخشد پس شفا یافتی. ابن زیاد گفت: این زنی است که سخن به سجع و قافیه میگوید و به جان خودم! همانا پدرش نیز به سجع میگفت و شاعر بود. زینب فرمود: زن را با سجع وقافیه سخن گفتن چه کار؟ همانا مرا با سجع سخن گفتن کاری نیست؛ ولی آنچه را که گفتم از سینهام تراوش کرد[۳۳].
در روایت ابن اعثم کوفی و سیدبن طاووس آمده است که چون ابن زیاد از حضرت زینب(س) پرسید: رفتار خداوند را با برادر و اهلبیت خویش چگونه دیدی؟ او پاسخ داد: جز زیبایی چیزی ندیدم. خداوند کشته شدن را برای این گروه مقدر ساخت؛ و آنان به آرامگاههای خویش رفتند. به زودی خداوند تو را با آنان در یک جا جمع خواهد کرد و دربارهی شما داوری خواهد نمود. بنگر تا در آن روز پیروزی از آن کیست؟ ای پسر مرجانه مادر به عزایت بنشیند[۳۴].
در اینجا چند نکته است که باید دربارهی وقایع مجلس ابن زیاد یادآور شد. شجاعت عالی اهلبیت(ع) این حقیقت در خلال پاسخهایی که به ابن زیاد دادهاند به طور کامل آشکار است.
حضرت زینب(س) در پاسخ ادعای ابن زیاد مبنی بر اینکه آنچه برای اهلبیت وی پیش آمده کار خداوند است فرمود: خداوند برای این گروه مرگ را مقدر ساخت –یعنی اینان به فرمان شریعت بر ضد حکومت اموی قیام کردند، گرچه این قیام موجب شهادت آنان گردید و به آرامگاههای خویش رفتند ولی ای پسر زیاد، خداوند تو و آنان را یکجا گرد خواهد آورد- و تو در برابر قتل آنها مسئول هستی و با تو محاجه میکنند و دشمنی میورزند.
آنگاه ببین که پیروزی در آن روز از آن کیست. ای پسر مرجانه مادر به عزایت بنشیند!
بدین ترتیب آن منطق جبرگرایانه ناکام گشت و رسواییاش برای مردم در مجلس ابن زیاد به برکت آگاهی و شجاعت حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) آشکار است.[۳۵]
- خطبه زینب(س) در کوفه[۳۶]
در این مقاله مجال آوردن خطبه های خواندنی ودرس آموز حضرت زینب(س) نیست.
- خطبه زینب کبری(س) در مجلس یزید[۳۷]
این خطبه از درخشانترین خطبههای تاریخی است و به صورت کامل کنندهی قیام مبارک حسین(ع) درآمده است.
استاد باقر شریف قرشی گوید: در این خطبه نوهی رسول خدا(ص) جبروت سرکش را نابود کرد و شکست و ننگ را بر او وارد ساخت؛ و به او فهماند که دعوتگران حق در مقابل سرکشان و ظالمان سر فرود نمیآورند.[۳۸]
نتیجه گیری
شاید بعضی از مردمان ساده دل همراه بردن خانواده توسط امام حسین (ع) را کاری مخالف حکمت بدانند، چون این کار در حقیقت ،قرار دادن خانواده در معرض اهانت ،بلا ها و انواع بی حرمتی ها است.
این مردمان نمی دانند که همراه بردن خانواده ودر رأس آنها حضرت زینب کبری (س) توسط حضرت امام حسین (ع) از ضروری ترین عوامل پیروزی نهضت مبارک حسینی بوده است.
اگر نقش زینب ،به عنوان شاهدی بزرگ ،ودیگر شاهدان همراه او در این ماجرا نبود خون شهدا هرگز به بار نمی نشست.
این بود حکمت کار حسین (ع) که خانواده اش را در این نبود با خود همراه بوده است.رسول خدا(ص)نیز در رویای صادقۀ امام حسین اندکی پیش لز عزیمت وی از مدینه به او فرموده بود:خداوند خواسته است که خویشان و فرزندان تورا اسیر ببیند[۳۹] ….
در حقیقت ،تقدیر زینب را بر ایفای این نقش آماده کرد.زینب در خلال عمر کوتاه خود پس از واقعۀ کربلا،در هر نقطه از جهان اسلام بذر نهضت حسینی را کاشت و چشمه های خروشان از عواطف پاک را در قبال اهل بیت پدید آورد؛ تا آنجا که عبارت« یا لثاراث الحسین» طنین خواسی در دل مسلمانان ایجاد می کرد و تا این عبارت بر زبان می امد مردم همه برای نهضت و شهادت خود را آماده می کردند … و شهادت در راه خدا و مبارزه با طاغوتیان به صورت خصلتی مشروع در پاکان امت در آمد درست مثل جهاد در راه خدا علیه کافران .
تمام این ها به برکت شهادت حسین (ع) و سخنان زینب ودیگر اسیران واقعه ی کربلا حاصل شد [۴۰].
…زینب پیام دار عاشورا و عاشورا وام دار زینب(س) است. لذا زینب اولین پیامبر زن است. نه این که شریعت جدیدی آورده باشد، بلکه او پیام عاشورا را، که خلاصهی پیام ادیان و روح پیام ادیان است، به مردم رساند:
سر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت، بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا، می ماند اگر زینب نبود
چشمهی فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته، جا میماند اگر زینب نبود[۴۱]
اگر پیامبران گوش جان به وحی خدا سپردند، زینب لب به خون خدا سپرد. آنگاه که خم شد و رگهای بریده ثارالله را بوسید.[۴۲]
کار حسین مقدمه ای بود برای فریاد زینب و کار زینب نتیجهای بود از حسین.[۴۳]
اگر چه هویت زینب، حسین است اما تمام زینب را نباید در چند روزهی کربلا و کوفه و شام دید. او تنها به جا مانده از مدینه است. تمام حال و هوای مدینه را با خود دارد.
او«ام ابیهای» مکرر است برای علی(ع).
او رازدار راز سر به مهر مجهول مدینه است.
او راوی درد مجتبی است.
او خود حدیث کساء است.[۴۴]
[۱] . میتوان «بحران» را از دیدگاه مدیریتی چنین تعریف کرد که: «وقوع حوادث ناگهانی پیش بینی نشده و یا غیرقابل پیش بینی و یا وقوع پیش بینی شده ولی غیر قابل پیشگیری که باعث به مخاطره افتادن هستی کل جامعه شود، بدین سبب تصمیم و اقدام عاجل مدیران را برای نجات جامعه از سقوط، نیاز دارد.» بر گرفته از رحمانی، جعفر، امام حسین (ع) و رهبری بحران از مکه تا کربلا، نشریه حکومت اسلامی، سال هفتم، شماره چهارم، ص ۴۱٫
[۲] . Hermann, 1963
[3] . رحمانی، جعفر، امام حسین (ع) و رهبری بحران از مکه تا کربلا، نشریه حکومت اسلامی، سال هفتم، شماره چهارم، ص ۴۱٫
[۴] . مدبر شمس الله ، بررسی جریانی مدیریت امام خمینی(ره) در دوران دفاع مقدس، قابل دسترس در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی http://www.irdc.ir
[5] . کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص ۴۰؛ الاحتجاج، ج ۱۱، ص ۲۱۲ نقل از با کاروان حسینی، ج ۶، ص ۲۲۵٫
[۶] . اثبات الوصیّه، ص ۱۲۴ نقل از با کاروان حسینی، ج ۶، ص ۲۲۵٫
[۷] . صادق کوهستانی، عطیه، زندگی حضرت زینب(س)، ص ۲۶٫
[۸] . اولیایی، مصطفی، زندگانی حضرت زینب ، ص ۱۰-۹٫
[۹] .همان، ص ۱۳٫
[۱۰] همان، ص۱۵٫
[۱۱] .همان ،ص ۱۸
[۱۲] . شیرکوند، شهرام، مقاله حضرت زینب(س) و مدیریت پیام رسانی عاشورا، ۱۳۸۹٫
[۱۳]. ر.ک؛ الارشاد ج ۲ ص ۱۵۸، ۱۵۹؛ ر. ک مقاتل طالبین ص ۱۳۹، ۱۴۰؛ مقتل مقرم ترجمه عقیقی بخشایشی ص ۲۳۳ – ۲۳۴ طبری، ج ۷، ص ۳۰۵۳؛ زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام، ص ۶۷٫
[۱۴]. شیخ مفید، الارشاد، ج۲ ، ص ۱۶۷٫؛ تاریخ طبری، ج۷ ، ص ۳۰۶۰٫
[۱۵] . الارشاد ج۲، ص ۱۶۷٫
[۱۶] .الکامل، ج۱۱، ص ۱۹۱٫
[۱۷] . حمیدبن مسلم برای تحریک احساسات عمرسعد از امام سجاد(ع) به کودک تعبیر کرده است و الا در آن زمان حدود بیست و چند سال از سن امام سجاد(ع) میگذشت.همان طور که در متن الکامل ابن اثیر درادامه ماجرا آمده،… عمر بن سعد رسید و گفت: هیچ کس داخل خیمه این زنان نشود و هیچ کس متعرض این نوجوان بیمار نشود …نقل از الکامل، ج ۱۱، ص ۱۹۱٫
[۱۸] . مقتل مقرم، ص ۲۸۷؛ ر.ک دمع السجوم ترجمه نفس المهموم، در این منبع که روایت را از اخبار الدول قرمانی آورده است ازامام سجاد(ع) با نام علی اصغر یاد کرده است ، ص ۳۳۵٫
[۱۹] . بحارالانوار، جلد ۴۵، ص۵۸؛ لهوف، ص ۱۳۰ نقل از معالی السبطین ص ۷۵۶٫
[۲۰] . الطرازالمذهب فی احوال سیدتنا زینب نقل از قزوینی، سیدمحمدکاظم، زینب کبری از ولادت تا شهادت، ص۱۷۷٫
[۲۱]. ر.ک؛ بابن قولویه، کامل الزیارت، ترجمه: ذهنی تهرانی، محمدجواد، ص ۷۹۶ ؛ ترجمه نفس المهموم، ص ۳۴۳٫
[۲۲] . ویژه نامه سیاسی عاشورا، مقاله عاشورا ، نقش بیهمتا زینب کبری، صص ۳۹۳-۳۹۴ .
[۲۳]. ر.ک ترجمه نفس المهموم ص ۳۴۵٫
[۲۴] . الإرشاد ؛ ترجمه رسولى محلاتى، ج ۲،صص ۱۲۰-۱۲۱؛ ر.ک ترجمه تاریخ طبری، ج ۷، ص ۳۰۶۹٫
[۲۵] . زمر/ ۴۲٫
[۲۶]. الإرشاد للمفید ،ترجمه رسولى محلاتى،ج ۲، صص ۱۲-۱۲۱؛ طبرسى، فضل بن حسن، زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ص ۳۵۳؛ ر.ک ترجمه تاریخ طبری، ج ۷، ص ۳۰۶۹؛ کشف الغمة، ترجمه و شرح زوارهاى، ج۲، ص ۲۵۱؛ ر.ک روضة الواعظین، ترجمه مهدوى دامغانى، ص ۳۱۳٫
[۲۷] . حضرت زینب(س) بر یزید سرکش که- به پندار خودش- در اوج قدرت بود، به پیروزی قطعی دست یافت. بارها و بارها او را محکوم کرد. و موفق شد نادانی مدعی خلافت بر مردم و ناآشنایی با او به امور دینی را آشکار سازد. اسیر به شمار آوردن زنان مسلمان در جنگ درست نیست و نمیتوان با آنها چونان اسیران رفتار کرد تا چه رسد به دختران رسول خدا(ص) ( نقل از با کاروان حسین از مدینه تا مدینه، ج ۶، ص ۱۶۸) .
[۲۸]. غم نامه کربلا ؛ ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف،ص ۲۰۵؛ ر.ک طبرسى، فضل بن حسن، زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ص ۳۵۵٫
[۲۹] . طبرسى، فضل بن حسن، زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ص ۳۵۵٫
[۳۰]. هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ص ۱۹۲٫
[۳۱]. شیرکوند، شهرام، مقاله حضرت زینب(س) و مدیریت پیام رسانی عاشورا.
[۳۲] . ویژه نامه سیاسی عاشورا، مقالهی عاشورا نقش بی همتای زینب کبری، صص۳۹۹-۴۰۰٫
[۳۳] . شیخ مفید، الارشاد، ترجمه: رسولی محلاتی، صص۱۷۳-۱۷۲٫
[۳۴] . الفتوح، ج۵، ص۱۴۲نقل از طبسی، محمدجعفر، با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، ج۵، ص۱۰۷ .
[۳۵] . طبسی، محمدجعفر، با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، ج۵، صص۱۱۱-۱۱۳٫
[۳۶] . ر.ک؛ لهوف، ترجمه: عزیزی، عباس، صص۲۰۳-۲۰۲٫
[۳۷] .ر.ک؛ لهوف، ترجمه: عزیزی، عباس، ص ۲۴۵٫
[۳۸] . پور امینی، محمدامین، با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، ج۶، ص ۱۵۶٫
[۳۹] .نمونه ایثار ۲ حضرت زینب (ع) ،آیت ا…محمد تقی مدرسی ،ص۲۲
[۴۰] .نمونه ایثار ۲ حضرت زینب (ع)،ا آیت ا…محمد تقی مدرسی ،ص۲۳
[۴۱] . قادر طهماسبی(فرید)، یادواره سومین مراسم شب شعر عاشورا، ص۱۳۸۸
[۴۲] . تنها پیامبر زن، سید مجتبی حسینی، ص۱۴
[۴۳] . تنها پیامبر زن، سید مجتبی حسینی، ص۲۱
[۴۴] . تنها پیامبر زن، سید مجتبی حسینی، ص32
نویسنده : ندا عشیری
منبع : فرهنگ عاشورا
برگرفته از :
http://www.borya.ir/